بهار دلکـــش رســــید و دل به جا نباشد
از آنکه " دولت " دمی به فکر ما نباشد
سایت گفتگوی هارمونیک به رسم ده ساله ی اخیر، سر آغاز هر نوروزی را با عرض شادباش به اهالی موسیقی، آرزوی بهروزی برای ایشان و ارائه ی مطلبی آغاز می کند که در آن سعی می شود به اتفاقات مهمی که در یک سال گذشته ی موسیقی کشور رخ داده است، بپردازد. اما از آنجا که سخن از چگونگی روند موسیقی کشورمان طی چند سال اخیر منجر به بازگویی تلخکامی های این اهالی خواهد شد و به قول قدیمی تر ها شگون ندارد سال نو را با این دست گلایه ها شروع کنیم، بهتر دیدم فقط از مهمترین اتفاق سال گذشته حرف بزنم: اجرای ارکستر سمفونیک تهران. اما آیا واقعاً این یک اتفاق بزرگ بود؟ به طور قطع می توان گفت تعطیلی و سکوت این ارکستر که تا امروز سه چهار سال طول کشیده است اتفاق مهمتری تلقی می شود. وقتی کشوری با هفتاد و چند میلیون جمعیت و مهمتر، با چند هزار سال پشتوانه ی فرهنگی، طی چند سال متوالی فاقد حتی یک ارکستر با پشتوانه ی دولتی باشد و مهمترین رسانه ی دولتی یعنی صدا و سیما نیز خوراک شنیداری مردم را اغلب از پیش پا افتاده ترین انواع موسیقی تدارک ببیند عجیب نیست که سلیقه ی شنیداری عامه ی مردم تا به اینجا سقوط کرده باشد.
دو شب اجرای ارکستر سمفونیک تهران در تالار وحدت ( تنها تالاری که دست کم با استانداردهای چهل سال پیش جهان تطابق دارد ) به عنوان یک رویداد فرهنگی از جنس موسیقی، نه آنقدر بی اهمیت بود که برخی رسانه ها به کلی نادیده بگیرندش و یا به درج خبری سرسری اکتفا کنند و نه آنقدر مهم که برخی دیگر از آن به عنوان یک حادثه ی موسیقایی یاد کنند و بنویسند اجرای بی نقص ارکستر سمفونیک تهران !. با نگاهی واقع بینانه باید گفت حضور علی رهبری که در بین رهبران ارکستر جهان جایگاه نسبتاً قابل قبولی دارد، بر سکوی رهبری ارکستر سمفونیک تهران حضوری مغتنم است. دانش و تسلط او به موسیقی در دراز مدت بی شک می تواند به بهبود سطح کیفی این ارکستر کمک کند. خیلی از نوازندگان این ارکستر هم در رشته ی خودشان از اساتید موسیقی کشور محسوب می شوند. اما به یاد داشته باشیم که اعضای یک ارکستر معجزه گر نیستند. عوامل دیگری در زیر ساخت ها ی مدیریتی هستند که اگر به یاری آنان بروند ممکن است از عملکرد شان یک معجزه ی موسیقایی ساخته شود. توجه داشته باشیم که ارکستر سمفونیک تهران هر چند با دو شب اجرای نسبتاً ضعیف ( به دلیل نبودن وقت کافی برای تمرین و هماهنگی های لازمه ) از سمفونی شماره ی نُه بتهون سکوت چند ساله اش شکسته شد ولی این دلیلی بر احیای مجدد این ارکستر نیست. هنگامی می توان به تشکیل یک ارکستر یقین کرد که نوازنده ها، رهبر و مدیران آن طی قراردادهایی رسمی نسبت به حقوق مادی کاری که انجام می دهند مطمئن شده باشند. از آن گذشته ارکستر های معتبر جهان معمولاً برنامه های مدونی دارند که طی آن تمام اجراها، سالن ها و حتی قطعاتی که در هر کنسرت تا چند سال آینده باید اجرا کنند در آن مشخص است و تغییر هیچکدام از اعضای ارکستر، از نوازندگان گرفته تا رهبر و مدیران، خللی در رپرتوارهای تدوین شده ایجاد نخواهد کرد. در پایان اجرای شب اول آقای رهبری از مسئولان تشکر کردند اما من دقیقاً متوجه نشدم این تشکر بابت چه بود؟ هرچند برنامه ریزی های مسئولان مستقیم موسیقی کشور بر اساس بودجه و حدود اختیاری تعیین می شود که به آنان تفویض شده است. بخش زیادی از این کم لطفی هایی که به حوزه ی موسیقی می شود را باید در مدیریت های کلان و در سطح دولت آقای و نحوه ی رویکردشان به ت گذاری در حوزه موسیقی جستجو نمود.
دولت محترم آقای ، اگر قرار باشد اینگونه به طور ضربتی چندین نوازنده کارکشته را دور هم جمع کنیم تا طی چهار پنج جلسه تمرین یکی از زیباترین موسیقی هایی که تا کنون به دست بشر ساخته شده را بدانسان ضعیف که شنیدیم اجرا کنند و بعد هم افتخار کنیم که بله بلاخره در زمان ریاست دولت تدبیر و امید ارکستر سمفونیک تهران احیا شد و اسم همه ی اینها را هم بگذاریم خدمت به بخش فرهنگ، باید گفت این فعالیت ها بیشتر به پُز فرهنگی شبیه اند. مردم ما شایسته داشتن چندین ارکستر بزرگ و اجراهای متعدد در تالارهای گوناگون و حق انتخاب خوراک فرهنگیِ بسیار بیشتر از چیزی هستند که اکنون دارند. امیدوارم سال 94 و در پی آن سالهای بعد با حمایت ها و کمکهای دولتی شاهد شکوفایی موسیقی ای باشیم که مستحق انیم.
درباره این سایت